در زمانه مهجور شدن حقیقت و دوری از حق تنها واقعیت موجود این است که همهی “شخصیتها” به “نقش” تبدیل میشوند و تنها چیزی که به صورت قطعی برای مردمان باقی میماند واقعیت “بازی” است. بازیای که در آن رابطهی بین سخن و صاحب سخن در حد تکرار دیالوگهای نویسنده، و اشکها و لبخندها، دروغ هایی از زبان بدن برای باورپذیرتر کردن دروغهای زبان است . در این میزانسن هر کس جدیتر و بازیگرتر بدبختتر و خود گم کردهتر.حال تنها امیدمان باید این باشد که نقشها ما را بربایند و شخصیتی برایمان دست و پا کنند باشد که واقعیت بازی به نفع بازی حقیقت تمام شود.
|
بدون دیدگاه